چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۸

از جنس من...

من آخرین گل تو این کویرم ... تنم چه ساکت ...لبم چه تشنه است...تو قلبم انگار زخم یه دشنه است...


حرف تازه ای نیست اگه بگم یه مدته که دلم خیلی تنگ شده...
اگه این خیلی ها رو با هم جمع کنم،میشه همیشه...
بعضی از دوستام میپرسن چرا همش از عکس پسرها استفاده میکنی؟!توو گوشیت،توو کامپیوترت،توو وبلاگت و...
راستش یاد قبلاها افتادم که با نامهربونم،هر موقع که میخواستیم یه جمله ی قشنگ بهم بگیم یا احساسمون رو بیان کنیم،یه ترانه ی قشنگ رو گلچین میکردیمو برای هم پخش میکردیم...هه..اگرچه بعدها فهمیدم که ون چیا برام میزاشت!آخه هر بار که پیشش بودم،اونقدر نگاهش میکردم که حواسم نبود چی دارم گوش میدم...!اونقدر مست بودم که جز صدای اون چیزه دیگه ای لذت گوش دادنو برام نداشت..!
انصافا چرا استفاده نکنم؟؟!
آغوش های پر حرارت و بوسه های سوزنده،که ممکنه تجربه ی خیلی از ماها هم بوده باشه...
زمانایی که دستت روی تن عشقت میلغزه و قلبت برای حس کردن وجودش چندین برابر میتپه...
زمانی که دلتمیخواد از من،ما بسازی...دلت میخواد اونقدر به خودت بچسبونیش که در وجودش ذوب شی...
زمانی که از شرم چشماش،چشماتو میبندیو گرمای بوسش وجودتو با طراوت میکنه...
وقتی دستتو پشت شونه هاش میزاریو سرشو رو سینت و ناخداگاه اشک از چشمات سرازیر میشه...
عشق بازیه دوتا همجنس...هم جنس من،هم جنس تو!
ه.ه.ه....
چقدر هوس خوبه :( هوس داشتن تو...هوس بوسیدن پیشونی و چشمای قشنگت..
هوس صدا کردن اسمت...

۲ نظر:

هوداد گفت...

سلام معین جان، خوندن مطلبی که نوشتی مثل این بود که حرفای خودم رو داشتم میخوندم که البته خیلی خوب بیان شده بودن ... احساساتی مثل ذوب شدن در هم ... و الان هم تنها آرزوی اصیل و واقعی که تو زندگی دارم داشتن کسی هست که این احساس بصورت دو طرفه بینمون وجود داشته باشه.

B.M گفت...

عشق رازي است مقدس. براي كساني كه عاشقند،عشق براي هميشه بي كلام مي ماند؛اما براي كساني كه عشق نمي ورزند،عشق شوخيِ بي رحمانه اي بيش نيست.