چهارشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۸

تاریخ زیر پای قدرتمداران بود!

بله بود.اما حالا هر کسی که اندک بهره ای از تکنولوژیه ارتباطات برده،بخشی از تاریخ نگاران است.
من تاریخ را در خیابان های شهرم دیدم...
من تاریخ را در جوی کوچه ها دیدم...
من تاریخ را زیر چکمه های جلادان کشورم دیدم...
تاریخ را زیر لاستیک های  نفر بر های پلیس کشورم  دیدم...
آه...کشورم...
نمیدونم به حا کی گریه کنم!؟به حال دلم که از دوری عشقم پژمرده شده یا به حال مادرایی که عاشقانه ترین ترانه های زندگیشون،به خاک و خون کشیده شده...
به حال کی تاسف بخورم!؟ مملکتی که پاره شدن عکس از کشته شدن آدم بیشتر ارزش داره و حتی بخاطرش جنایت میکنن! یا حکومتی که دست رو پیش میگیره و با تحریک احساسات قشر متحجر جامعه،اونا رو به خیابون میکشه تا تایید جنایات بعد رو داشته باشه...
بچه که بودم،توو کارتونا و فیلما،وقتی یکی تعجب میکرد معمولا با دهان باز و چشمای گرد درشت نشونش میدادن...
حالا میفهمم اغراق نبوده.گاهی آدم چیزایی میبینه که حتی به خودشم شک میکنه!
هه...


مردم اغتشاشگر؟؟!!


به کدامین گناه؟!!


اینجا تهران،کربلای 88...

هیچ نظری موجود نیست: