خیلی فکر کردم که چی بنویسم!
هی نوشتم...هی پاک کردم...
آخه دیگه خسته شدم بس که از یه عشق بی حاصل نوشتم و به قول خودش آب در هاون کوفتم...
نمیدونم والا چرا بعضی ها مثل من دنبال یه سوژه میگردن که خودشون رو سر کار بزارن و اسباب ناراحتی رو واسه ذهنشون فراهم کنن!...
به نظرم هر آدمی توو زندگیش دوران خاصی رو تجربه میکنه که نه تنها با گذشته اش فرق داره،بلکه آغازی برای آینده ای متفاوت هست...گفتی شتابِ رفتن من از برای توست،آهسته تر برو که دلم زیر پای توست...
با قهر می گریزی و گویا که غافلی آرام سایه ای همه جا در قفای توست...
ای دل نگفتمت حذر از راه عاشقی رفتی،بسوز اینهمه آتش سزای توست...
جستم از دام به دام آر گرفتار دگر من نه آنم که فریب تو خورم بار دگر
شد طبیب من ِبیمار مسیحا نفسی تو برو بهر علاج دل بیمار دگر
خیلی وقت بود که باید این بت رو میشکستم!
دیر هست اما پشیمون نیستم...
چون باعث شد تجربه های زیادی به دست بیارم...
اینکه قدر کسایی رو که دوسم دارن رو بدونم و سعی نکنم دل آدمی رو بشکنم..
همینطور بفهمم شکست عشقی پایان زندگی نیست..و
ساده بگم،مرگ نیست..!
میشه باز هم دوست داشت و عشق ورزید...میشه دوباره ساخت و دوباره معنا داد....
نوشتهای گذشتم رو پاک نمیکنم،چون میخوام سند ظلمی باشه که 2سال به دلم کردم...
عشقی که به پاکیش قسم میخورم و هرگز هوسی به دلم راه ندادم...
روم به جای دگر،دل دهم به یار دگر،هوای یار دگر دارم و دیارِ دگر
به دیگری دهم این دل که خوار کرده ی توست،چراکه عاشق نو، دارد اعتبار دگر...
خبر دهید به صیادِ ما،که ما رفتیم به فکر صید دگر باشدو شکار دگر
تا کی جفا کشم زتو ای بی وفا برو!بگذاشتم به مدعیان مدعا برو!
دشمن نکرد آنچه تو کردی به دوستی،بیگانه ام دگر،برو ای آشنا،برو!
امید صلح نیست دگر،نیست،نیست،نیست منشین؛ برو..برو..برو ای بی وفا،برو..!
ه.ه.ه...
سکوت بهترین فریاد هاست......
۳ نظر:
شکست عشقی پایان زندگی نیست اول زندگیه یه زندگی منفی اون چیزایی که گذشته بوده و اغز زندگی شاید یکم سنگین باشه اما از زندگی با خاطراته
عذاب اور بهتره .این چیزا رو یکی خوبه به خودم میگه 1 ساله شب و روزم شده حرف زدن با یک عکس
با اجازه لینکتون کردم.
hamoon sookoot behtare..esgh vihud dare ama yeho kamel nemishe..enghad bayad ashegh beshi ta uni beshe ke mikhay! :-)
افرين
تا شقايق هست زندگي بايد كرد
خوبه
ارسال یک نظر