همیشه قرار نیست دوست داشت و حس خوبی ازش گرفت!گاهی هم دریافت یه حس خوب،باعث دوست داشتن میشه!
میشه ندید و دوست داشت...میشه دور بود اما نزدیک...
همونطور که میشه نزدیک بود اما دور....
حس درک،حس صمیمیت،حس عاطفی و...
کدوم بهتره؟!!
نمیدونم اگه قرار بود فقط از کسایی خوشمون بیاد که ظاهرشون رو دوست داریم،چی میشد؟!!
گاهی یه دلهره توو وجودمون هست که دلمون نمیخواد یه رابطه ای رو از دست بدیم.جالبه که اون رابطه میتونه حتی یه دوستیه ساده باشه!
آره..!بسیاری از ماها دنبال رابطه ای هستیم که لذت بخش باشه!
هیچکس از اینکه توو رابطه ای قرار بگیره که همش سوءتفاهم و دلخوری باشه خوشش نمیاد...
بسیاری از این برخورد ها رو خودمون هم باعث میشیم!با توقعات بیجا داشتن و یا دروغ و ریا حتی به شکل ناخواسته...مثلا اینکه نخوایم طرفمون از موضوعی مطلع بشه که به اون مربوطه ولی ناراحتش میکنه!و یا احساس نا امنی و بهتر بگم نا اطمینانی در رابطه که همون شک هستش...
بعضی روابط رو ما بدون اینکه متوجه بشیم انتخاب میکنیم.به نظرم این وقتی میتونه اتفاق بیوفته که ما فرصت دوست داشتن رو از طرفمون نگیریم و بر عکس...
چه بسا بودند و هستند کسانی که ما اونا رو دوست داریم بدون اینکه بدونیم دوستمون دارن یا نه!
اما خب وقتی این دوست داشتن باعث توقع بشه خیلی مشکل ها هم میسازه!پس به نظرم بهتره که اگه کسی رو هم دوست داریم متوقع نباشیم که اونم مارو همون قدردوست داشته باشه...
ااااا....دوست داشتن هم نسبیه!حتی پیش میاد،توو موقعیتی قرار میگیریم که اصلا فکرشم نمیکردیم.
اینم از همون خواستن و نخواستن هاست...!
هی؟!در هر صورت یادمون نره که پیچیدگیه روابط همجسگراها خیلی بیشتر و حساس تره...!!!
زیاد چرت گفتم،اینم بگم و از این پست بگذرم.
عزیزم؟من کجای این نقشه ی آشفته ی زندگی هستم?
نه دوستم داری که هیچ،و نه اجازه ی دوست داشتن دارم...نه توقع آغوش پر احساست رو دارم نه حتی دوست داشتنت رو...
بی قراری و تنهایی،سهم من از تو...
توو نظرات به این جمله بر خوردم که زیبا گلچین شده بود و ممنونم از فرستندش.
"دوستي شوخي سرد آدمهاست بازي شيرين گرگم به هواست واسه كشتن غرور من و تو،دوستي توطئه ی ثانيه هاست ..."
میشه ندید و دوست داشت...میشه دور بود اما نزدیک...
همونطور که میشه نزدیک بود اما دور....
حس درک،حس صمیمیت،حس عاطفی و...
کدوم بهتره؟!!
نمیدونم اگه قرار بود فقط از کسایی خوشمون بیاد که ظاهرشون رو دوست داریم،چی میشد؟!!
گاهی یه دلهره توو وجودمون هست که دلمون نمیخواد یه رابطه ای رو از دست بدیم.جالبه که اون رابطه میتونه حتی یه دوستیه ساده باشه!
آره..!بسیاری از ماها دنبال رابطه ای هستیم که لذت بخش باشه!
هیچکس از اینکه توو رابطه ای قرار بگیره که همش سوءتفاهم و دلخوری باشه خوشش نمیاد...
بسیاری از این برخورد ها رو خودمون هم باعث میشیم!با توقعات بیجا داشتن و یا دروغ و ریا حتی به شکل ناخواسته...مثلا اینکه نخوایم طرفمون از موضوعی مطلع بشه که به اون مربوطه ولی ناراحتش میکنه!و یا احساس نا امنی و بهتر بگم نا اطمینانی در رابطه که همون شک هستش...
بعضی روابط رو ما بدون اینکه متوجه بشیم انتخاب میکنیم.به نظرم این وقتی میتونه اتفاق بیوفته که ما فرصت دوست داشتن رو از طرفمون نگیریم و بر عکس...
چه بسا بودند و هستند کسانی که ما اونا رو دوست داریم بدون اینکه بدونیم دوستمون دارن یا نه!
اما خب وقتی این دوست داشتن باعث توقع بشه خیلی مشکل ها هم میسازه!پس به نظرم بهتره که اگه کسی رو هم دوست داریم متوقع نباشیم که اونم مارو همون قدردوست داشته باشه...
ااااا....دوست داشتن هم نسبیه!حتی پیش میاد،توو موقعیتی قرار میگیریم که اصلا فکرشم نمیکردیم.
اینم از همون خواستن و نخواستن هاست...!
هی؟!در هر صورت یادمون نره که پیچیدگیه روابط همجسگراها خیلی بیشتر و حساس تره...!!!
زیاد چرت گفتم،اینم بگم و از این پست بگذرم.
عزیزم؟من کجای این نقشه ی آشفته ی زندگی هستم?
نه دوستم داری که هیچ،و نه اجازه ی دوست داشتن دارم...نه توقع آغوش پر احساست رو دارم نه حتی دوست داشتنت رو...
بی قراری و تنهایی،سهم من از تو...
توو نظرات به این جمله بر خوردم که زیبا گلچین شده بود و ممنونم از فرستندش.
"دوستي شوخي سرد آدمهاست بازي شيرين گرگم به هواست واسه كشتن غرور من و تو،دوستي توطئه ی ثانيه هاست ..."
۱ نظر:
از انساتها غمی به دل نگیر،چون خود نیز غمگینند!
با آنکه تنهایند،ولی از خودمی گریزند.زیرا به خود و به عشق خود وحقیقت
خود شک دارند..پس دوستشان بدار،اگر چه دوستت نداشته باشند..."
ارسال یک نظر