پنجشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۹

از دیو و دد ملولم،انسانم آرزوست...


به خاطر حرفایی که میزنم متاسف هستم اما چه میشه کرد.کاش میشد جای این پنجره ی مجازی سرمو از پنجره ی اتاقم بیرون میبردم و فریاد میزدم...
تا امروز خیال میکردم با پذیرفتن یه اشتباه،حتی اشتباهاتی که مرتکب نشدیم،میشه از کدورت ها جلوگیری کرد...
گاهی از کل کل های بیهوده به خاطر یه مشت سوء تفاهمات مزخرف خندم میگیره!
ولی انگار در پس هر سوءتفاهمی ماجرای پنهانی هست که نمیشه ازش گذشت...
آتشی پنهان شده زیر خاکستر که با وزش هر بادی زبونه میکشه.
کاش دلم زبون داشت و فریاد میزد تا اینکه سکوت کنه و بسوزه.کاش میتونست فحشم بده.
کاش دست داشت تا به جای بغضی که نفسمو به شماره میندازه یکباره خفم میکرد و خار نمیشد...
همه ی ما اشتباهاتی میکنیم که تاوان سنگینی داره.مقصر هم خودمونیم...!!!
راست میگن که خودم کردم که لعنت بر خودم باد...
ابرهای احساسات کنار میرن و تازه چشمهات باز میشه و میفهمی قبری که سرش گریه میکردی خالیه و غرور و شخصیتت رو خرج هیچ کردی!
ه.ه.ه....و بدتر اینکه بفهمی دیگه حتی به صمیمیترین دوست هات نتونی اعتماد کنی...
از دیو و دد ملولم،انسانم آرزوست...

۵ نظر:

نقطه چین ها . . . گفت...

خودتو سرزنش نکن..لابد بازم نیاز داری تا تجربه کسب کنی..هنوز دیر نشده... :-)

یوسف

gharibe89 گفت...

هه اگه دلامون دست و دهن داشتن رسوامون می کردن یه جور ناجوووور..
اما بازم ناامید نباش .. با همین دیروز و امروزه که باید ساخته بشه..

B.M گفت...

سيب سرخي رابه من بخشيد و رفت ، عاقبت برعشق من خنديد ورفت ، اشك درچشمان سردم حلقه زد ، بي مروت گريه ام را ديد و رفت.

gharibe89 گفت...

چطوری پسر ..
چشم .. اوامر شما اجرا شد (این آخرش هم یه احترام نظامی:-)) )

ناشناس گفت...

مرتیکه حروم زاده مجری رادیو اصرار داره بگه اختلال به یه دکتر که داره حرف علمی میزنه. اگه اینجا بود همچین میزدم تو دهن خرش که .... لا اله الا ...
اصلا انگار یه بیسواد لات .... داره با یه دکتر حرف میزنه
بزنم تو دهنش
.....بی ادبی نبود چند تا حرف دیگه هم داشتم که بهش بگم